مدتی قبل، طرح انتقال آب از رود ارس به دریاچه ارومیه کلنگ خورد. این طرح در اوایل مردادماه با حضور آقای رحیمی معاون اول محمود احمدینژاد و با توضیحات زیر آغاز شد. در خبرگزاریها آمده بود: «طرح انتقال آب ارس شامل آبگیری در حاشیه رودخانه ارس در شهر جلفا به ظرفیت برداشت ۳۰۰ میلیون متر مکعب در سال است، … هزینههای سرمایهگذاری اولیه طرح با احتساب هزینههای استملاک اراضی و نیرورسانی با احتساب دوره پنج ساله ساخت و بازپرداخت اصل و سود فاینانس، حدود ۳۵ هزار میلیارد ریال پیشبینی شده که از طریق فاینانس خارجی تامین میشود.»
حال باید دید کارآمدی چنین طرحی در مقایسه با نیازمندیهای دریاچه ارومیه چقدر است. پیشتر در شهریور ماه ۱۳۹۱ آقای اصغر محمدی فاضل از مسئولان محیط زیست استان آذربایجان غربی گفته بود: حق آبه سالیانه دریاچه ارومیه طبق توافق کتبی با وزارت نیرو که توسط معاون وزیر نیرو ابلاغ شده است سالیانه سه و یک دهم میلیارد متر مکعب است که این حقآبه به دلیل این که سالیان گذشته به اندازه تأمین نشده، باعث شده مقدار کسری آب دریاچه ارومیه به تدریج افزایش پیدا کند. وی اظهار داشته در حالی که ما الان بالغ بر ۲۴ میلیارد متر مکعب کسری آب داریم، بنابراین اگر حتی ۳ میلیارد متر مکعب سالیانه دریافت کنیم، دریافتی سالیانه را جبران نمیکند. یعنی کسری ۲۴ میلیارد متر مکعبی جبران نخواهد شد.
مدیر عامل آب منطقهای آذربایجان شرقی، آقای نامجو، نیز در پنجم مردادماه هزار و سیصد و نود و دو گفته بود: با توجه به ظرفیتسازی استان آذربـایـجان شرقی در امور زیربنایی، استفاده بخش صنعت این استان از منافع خط انتقال آب ارس میتواند تضمین مناسبی برای سرمایهگذاران بـاشـد و بخش صنعت در این منطقه میتواند به خوبی رشد کند. وی با بیان این که بیش از ۳۰۰ میلیون متر مکعب آب در قالب این پروژه انتقال خواهد یافت، متذکر شده بود با توجه به این که ۷۰ درصد این حجم تبدیل به پساب خواهد شد میتوانیم برای جبران کمبود آب دریاچه ارومیه از آن استفاده کنیم که اثرات زیستمحیطی مثبتی خواهد داشت؛ ضمن این که افق این طرح، سال ۱۴۲۵ تعیین شده که تا آن زمان میتوان مازاد نیاز شهرها و روستاهای مسیر را به این دریاچه انتقال داد.
این شواهد نشان میدهد: در بهترین حالت، اگر کل ۳۰۰ میلیون متر مکعب آب به دریاچه برسد، کمتر از ۱۰ درصد حقآبه سالیانه این دریاچه است. اگر این میزان آب را با ۲۴ میلیارد متر مکعب کسری آب دریاچه مقایسه کنیم، میبینیم که ۸۰ سال طول میکشد تا این خط لوله، کسری آب دریاچه را به آن منتقل کند. در ضمن، قرار است این خط لوله آب تعداد زیادی روستا، شهر و واحد صنعتی را هم تأمین کند و بخشی از آب به صورت پساب به دریاچه منتقل شود. اما هزینه ساخت این طرح ۳۵۰۰ میلیارد تومان است.
گزارشهای دولتی نشان میدهد «هزینه ساخت آبیاری تحت فشار در هر هکتار ۲ تا ۲.۵ میلیون تومان است و این میزان برای آبیاری قطره ای ۴ تا ۴.۵ میلیون تومان است.»[۱] اگر میانگین هزینه ایجاد آبیاری تحت فشار در کشور را ۳ میلیون تومان فرض کنیم، هزینه انتقال آب از ارس به دریاچه ارومیه (۳۵۰۰ میلیارد تومان) معادل تجهیز یک میلیون و صد و شصت و هفت هزار هکتار اراضی کشور با سیستمهای جدید آبیاری است. تجهیز هر ۲۰۰ هزار هکتار به معنای افزایش ۱ درصد راندمان آبیاری کشور است (طبق برنامه چهارم توسعه). تجهیز حدود یک میلیون و دویست هزار هکتار، به معنای ۶ درصد افزایش راندمان آبیاری است. این در حالی است که در کل ۳۰ سال گذشته، راندمان آبیاری کشور فقط ۲ درصد بهبود یافته است. این در حالی است که معاون وزیر جهاد کشاورزی در خردادماه ۱۳۹۱ خاطر نشان کره است: طی ۱۵ سال اخیر تاکنون یک میلیون و صد و پنجاه و هفت هزار هکتار آبیاری تحت فشار و ۵۴۷ هزار و ۶۷۰ هکتار نیز شبکههای آبیاری فرعی در کشور انجام شده است.[۲]
به ارقام دقت کنیم تا واقعیتی آشکار شود. هزینه انتقال آب به دریاچه برابر هزینه لازم برای تجهیز شبکههای آبیاری کشور به اندازه عملکرد کل ۱۵ سال گذشته است. حال سؤال این است: آیا هزینه کردن ۳۵۰۰ میلیارد تومان در مدت ۵ سال برای تجهیز شبکههای آبیاری آذربایجان شرقی و غربی و کل حوزه آبریز دریاچه ارومیه، نوسازی فرسودگیهای شبکه آب شرب شهرهای موجود در حوزه آبریز دریاچه، و سایر اقدامات مشابه برای بالا بردن راندمان آب کشاورزی، که سبب افزایش تولید محصولات، افزایش پایداری بهرهبرداری از آب، و تعادلبخشی بهتر به آبهای زیرزمینی میشود، در مقایسه با صرف این هزینه برای ساخت خط لوله انتقال آب به دریاچه ارومیه، اقدام عاقلانهتری نیست؟ اگر یکی از ترجمانهای اعتدال در عرصه محیط زیست، توجه به پایداری زیستمحیطی است، نباید گزارش دقیقی درخصوص ارزیابی زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی این پروژه در اختیار افکار عمومی قرار گیرد؟ آیا میتوان به نام دریاچه ارومیه که به درستی در افکار عمومی حساسیتی نسبت به آن بهوجود آمده است، اقداماتی انجام داد که در شرایط اقتصادی فعلی، بار مالی بسیار زیادی دارند و نتایج آنها نیز در معرض شک و تردید است؟
طرح انتقال آب از ارس به دریاچه ارومیه، در روزهای آخر دولت دهم، در شرایطی آغاز شد که بسیاری از اقدامات دیگر صورت گرفته در این ماهها نیز با تردیدهای جدی مواجه بودند. حال که عصر عقلانیت فرارسیده، بهتر است درخصوص این طرح نیز مطالعه دقیقتری صورت گیرد، و گزارش دقیقتری به ذینفعان واقعی طرح، و ملت ایران به عنوان مالکان واقعی هزینه گزافی که قرار است صرف این طرح شود، ارائه گردد. در جایی که حتی نمایندگان استان آذربایجان غربی تردیدهای جدی خود را درخصوص اهداف و عملکرد این طرح اعلام کردهاند، و در شرایط دشواری اقتصادی پیش روی دولت، ضروری است دولت، جامعه و نخبگان – بالاخص در دو استان آذربایجان غربی و شرقی – با حساسیت بیشتری مسأله را دنبال کنند.
در چنین شرایطی است که باید یادمان بیاید در دنیا سالهاست که ارزیابی تأثیر اجتماعی، زیستمحیطی، اقتصادی و سایر صورتهای ارزیابی را جدی میگیرند تا جامعه تصویر روشنی از عواقب هزینههایی که صرف میشود و بدیلهایی که در مقابل هر سرمایهگذاری و اقدام وجود دارد به دست بیاورد. ارزیابی تأثیر بهطور کلی اقدامی برای شفافیت، عقلانیت، مبارزه با فساد، و تضمین پایداری است. باید باور کنیم ۳۵۰۰ میلیارد تومان هزینهای چنان سنگین است که روا نیست تصمیمگیری درخصوص آنرا فقط به حلقه محدودی از کارشناسان فنی و متخصصان آب واگذاریم. باید درباره آن وارد بحث عمومی، حتی اگر نتیجه نهایی این باشد که پروژه به درستی طراحی شده و همه چیز مطابق عقلانیت و منطق علمی و کارشناسی است. دموکراسی فقط در پای صندوق رأی معنا نمیشود. این بخش مهمتری از دموکراسی است که بدانیم با محیط زیست، اعتبارات، امنیت غذایی، بهرهوری آب و سایر مقولات مؤثر بر حیات ما چه رفتاری میشود. ما حق داریم بدانیم نخبگان و کارشناسان چه میکنند، چه تصمیمی میگیرند و ما را به کجا رهنمون میشوند. محیط زیست عرصه مناسبی برای آغاز دموکراتیک شدن به این معناست.