✅ این روزها جریانی در فضای اینترنتی برای افشای انتصاباتی که بدون شایستگی و صرفاً بر اساس نسبتهای خویشاوندی، رفاقتی و فاقد شایستهسالاری صورت گرفتهاند راه افتاده است. این آغاز مبارکی برای استفاده از قابلیتهای اطلاعرسانی و شفافسازی از طریق فضای اینترنت است.
این نوع آشکارسازی انتصابات به واقع فاسد، گامی غیرمنسجم در استفاده از ظرفیت اینترنت برای ایجاد شفافیت و مبارزه با فساد است؛ اما میتوانیم در شرایط فقدان قانون منسجم شفافیت که تضمینکننده حقوقی شفافیت همهجانبه باشد، به اقداماتی برای شفافیت بیشتر بیندیشیم.
✅ سال ۱۳۹۳ در جلسهای شرکت داشتم که در آن آماری از وضعیت نیروی انسانی دولت ارائه میشد. سخنران که همراه با نشان داده اسلایدهایی سخن میگفت، اعلام کرد که کشور در ساختار نیروی انسانی خود دارای ۴۲۰ هزار نفر پست مدیریت (مدیر کل و بالاتر) است. تصور میکنم این عدد بدون احتساب اعضای هیئت مدیره شرکتهای زیرمجموعه «عمومیهای غیردولتی» (نظیر شرکتهای زیرمجموعه صندوقهای بازنشستگی و شستا)، مدیران شهرداریها و سایر مجموعههای غیر از دولت ارائه میشد. همین عدد اما نشان میدهد چه ظرفیت عظیمی برای گزینش شایسته یا غیرشایسته وجود دارد. هر یک درصد بهبود در گزینش افراد شایسته به معنای انتخاب ۴۲۰۰ مدیر شایسته است. اینجاست که هر یک درصد، معنایی عظیم دارد. این ۴۲۰ هزار مدیر متولی تقریباً ۸۵ درصد اقتصاد ایران هستند.
✅ اگر با کمی تا اندازهای تسامح ۸۵ درصد تولید ناخالص داخلی ۵۰۰ میلیارد دلاری را مبنا قرار دهیم، این مدیران متولی ۴۲۵ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی ایران هستند. ۴۲۰ هزار مدیر (میدانم که البته همه اقتصادی نیستند،و سهم آنها نیز مساوی نیست) متولی ۴۲۵ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی، بدان معناست که هر مدیر متولی یک میلیون و یازده هزار دلار تولید ناخالص داخلی ایران است. انتخاب شایسته ۴۲۰۰ مدیر (یک درصد کل مدیران کشور) معادل بهبود در مدیریت ۴۲۵۰ میلیون دلار (چهار میلیارد و دویست و پنجاه میلیون دلار) از تولید ناخالص داخلی ایران است. این رقم تقریبا معادل اعتبار تخصیصیافته به بودجه عمرانی کل کشور است.
✅ این محاسبات ساده نشان میدهند که لازم نیست اقدامات انقلابی برای بنیانبرافکن برای بهبودهای میلیارددلاری صورت بگیرد، ما باید به فکر راههایی باشیم که هر کدام بتوانند انتخاب یک درصد از پستهای مدیریتی کشور را بهبود دهند و راه را بر ژنهای خوب ببندند.
✅ تولید شناسنامه برای کلیه این ۴۲۰ هزار پست، به نحوی که بر اساس تقسیمبندی دستگاهها، استانها و شهرها بتوان همه مدیران دولتی کشور را در فضای اینترنت مشاهده کرد، و سوابق و تجارب مدیریتی؛ به علاوه سایر شایستگیهای ایشان را مشاهده کرد، یک گام به سوی شفافیت است.
مدیران و کارکنان دولت از محل منابع عمومی دستمزد دریافت میکنند و بهواقع کارگزار ملت هستند؛ بدیهی است ملت حق داشته باشد در هر زمان که خواست خیلی شفاف به سابقه و اطلاعات کافی درباره مدیران دسترسی داشته باشد. هر پست مدیریتی باید شناسنامه نیز داشته باشد و به عبارتی معلوم باشد که قرار گرفتن در هر پست مدیریتی نیازمند چه شایستگیهایی است و به این ترتیب مردم باید بتوانند شایستگیهای لازم برای هر پست را با سوابق و توانمندیهای مدیران مقایسه کنند.
✅ سازوکار اجرایی ایجاد چنین شفافیتی میتواند با الزامات حقوقی و قانونی مشخص تضمین و اقدامات مشخص برای تحقق آن اندیشیده شود. مهم این است که از ظرفیت اینترنت برای شفاف کردن انتصاب ۴۲۰ هزار مدیر دولتی، و بعدها برای شفافسازی انتصابات در مدیران سازمانهای عمومی غیردولتی و سایر بخشهایی که به نحوی از منابع عمومی استفاده میکنند استفاده شود. مهم این است که حرکت شکلگرفته برای افشای ژن خوب از طریق اینترنت را تقویت کنیم و مقابله منظم و منسجم با ژن خوب صورت گیرد.
کلید واژههاشفافیت