محمد فاضلی، مدرس جامعهشناسی و انسانشناسی دانشگاه مازندران در مصاحبه با وب سایت رنگ آفتاب در خصوص معضلاتی که با احداث اتوبان تهران شمال موجب تهدید مازندران، می شود دست روی نکاتی می گذارد که شنیدنش هم ناراحت کننده است.
او از دغدغه هایش می گوید و اینکه در انتظار پاسخی برای سوالاتش است.
*در یک همایشی گفته بودید :«شما دعا کنید ساخت اتوبان تهران شمال به عمر این دولت و حتی دولت های بعد نرسد چرا که مشکلات ناشی از پسماندی که به همراه مسافرین به شمال می آید تخریب بالایی به همراه دارد.»
ببینید، اصولا کلیت آن اتوبان با یک مقوله ای بنام ظرفیت اکوسیستم مازندران در تعارض است.این اکوسیستم به هر حال یک توانایی و ظرفیتی دارد برای پذیرش پسماند و سمومی که واردش می شود و فراهم آوردن منابعی برای زندگی کردن.میزان آبی که در اختیار آدم ها قرار می گیرد و خیلی چیز های دیگر. به هر حال منابعی که این اکو سیستم در اختیار آدم ها قرار می دهد محدود است و تا یک جایی می شود از آن بار کشید و استفاده کرد.
*و شما معتقدید که در حال حاضر استفاده از این اکوسیستم چند برابر توانش است؟
بله دقیقا همینطور است و یا می توان گفت استفاده از آن، از چارچوب برنامه ریزی ای که خصوص آن صورت گرفته است بیشتر است.برای این بخش از صحبتم چند مثال می زنم.یکی از مهمترین بخش هایی که نشان می دهد استفاده از این وضعیت بیش از تحمل اکوسیستم است ،بحث مربوط به زباله است.شما نگاه کنید ببینید که زباله های مازندران یا در کنار جاده ها دپو می شوند و یا در جنگل ها دفن می شوند.که از طریق جنگل و شیرابه ها به واسطه باران به آب های زیر زمینی،در نتیجه به دریا و رودخانه بر می گردند.در مازندران بر خلاف سایر استان ها چون زمین بایر وجود ندارد ،بنا بر این شیرابه های منشعب از پسماند، بدلیل بارندگی به سرعت به چرخه مواد بر می گردد و خیلی زود روی بدن آدم ها اثر می گذارد.این یک نکته. دومین نکته ای که باید به آن پرداخت این است که مازندران رکورد دار استفاده از کود های شیمیایی در کشور است.
یعنی در هیچ استانی به اندازه این استان از کود های شیمیایی و سموم دفع آفات استفاده نمی کنند بعلاوه اینکه سم « د د ت » هم که سالهاست که در جهان ممنوع اعلام شده کماکان در اینجا از آن استفاده می شود.
رودخانه های استان در کنار دریای مازندران آلوده ترین نقاط در جهان اند و نه فقط در ایران. یک آمار هایی وجود دارد که می گوید بالای ۹۰ درصد از فاضلاب های بیمارستانی به رودخانه های این استان می ریزد.مازندران تحمل یک مقدار خاصی از آزاد سازی دی اکسید کربن را دارد که از حمل و نقل ناشی می شود.
باران های اسیدی که از طریق دی اکسید کربن تولید می شود خیلی زود بر می گردد و جذب بدن آدمها می شود.از طریق مواد خوراکی که در این استان تولید می شود و خیلی زود وارد آب دریا می شود و از طریق مصرف ماهی ها به آدمها بر می گردد. این ها یک بخشی از آلوده کننده هایی ست که در این استان وجود دارد.یک بخش دیگر این است که اکو سیسیتم مازندران تولید کننده یک بخش مهمی از برنج کشور است.
برنج هم در این مملکت یک کالای استراتژیک محسوب می شود. یعنی امنیت غدایی ایران به برنج بستگی دارد. حالا شما باید یک موازنه ای داشته باشید بین میزان بهره کشی توریستی از این استان و میزان بهره کشی کشاورزی. بعلاوه اینکه محصولات باغ داری را هم در کنارش می بینیم.اگرچه باغ ها به اندازه برنج یک کالای استراتژیک نیستند اما تامین کننده یک بخشی از اشتغال و محصولات کشاورزی اند که در داخل کشور تولید می شود.
به هر حال همه می دانیم مازندران یکی از بزرگترین تولید کننده گان مرکبات است.بنابر این برای انجام هر پروژه بزرگی که با توسعه مازندران در ارتباط است باید مجموع این متغیر ها را در باره اش در نظر گرفت.متغیر میزان آلودگی،ظرفیت اکوسیستم.کالای استراتژیک برنج و سایر تولیداتی که در این استان وجود دارد.حالا یک سری متغیر های دیگری هم وجود داردمثل عنصر زیبا شناختی.
خب در این استان شما تا زمانی می توانید به جذب توریست امیدوار باشید که زیبایی محیط حفظ شود.یعنی نمی شود همینطوری محیط را خراب کنید بعد ادعا کنید که توریست را هم گسترش می دهید.تخریب زیست محیطی،تخریب فضا های شهری، تخریب چشم انداز ها، همه این ها باعث می شود این استان قابلیت هایش و تمام سرمایه ای را که قرار است ۷۰ میلیون ایرانی در حال حاضر و ۷۰۰ میلیون در صد سال آینده را پوشش دهد مورد تهدید قرار بگیرد.
نمی شود سرمایه همه این آدمها را از بین برد.به این ترتیب باید لحاظ شود که اتوبان تهران شمال روی هر کدام از این متغیر ها چه تاثیری می گذارد.میزان آلودگی هایی که وارد اکوسیستم می شود.مقدار پسماند هایی که تولید می کند(حالا بحث ما درباره پسماند های غیر خطرناک است)و جایی که برای دفن آن نیاز داریم.تولید برنج و سایر محصولات کشاورزی و…
البته مسائل دیگری هم هست.مثل ویلا سازی های بی رویه.
بله همین الان ،آخر هفته ها در مازندران مشکلات ترافیک داریم،مشکل سوانح جاده ای داریم فراوان،ساعت های باقی ماندن مردم در جاده و البته همین تبدیل عراضی کشاورزی به ویلا سازی که اشاره کردید.ویلا ها همینطور دارند در جنگل فرو می روند و جنگل ها را تبدیل کرده اند به دهکده های ویلایی.
این فقط یک ادعا نیست. شما اگر همین الا بالای تلکابین رامسر بروید می بینید که در عمق جنگل روستا هایی متشکل از ویلاههایی که برای توریست ها ساخته شده بوجود آمده است. در سایر نقاط مختلف مازندران هم این مساله را می بینید.
کلاردشت تقریبا طعمه یک همچین چیزی شده و به تسخیر در آمده است. این در شرایطی ست که هنوز یک جاده اتوبانی که فاصله تهران تا مازندران را کاهش دهد به یک ساعت و نیم وجود ندارد.کماکان تهرانی ها باید ۴ تا ۵ ساعت در جاده باشند تا برسند به اینجا.ببینید فاصله تهران تا کرج تقریبا یک ساعت است به همین خاطر می بینیم خیلی از تهرانی ها در کرج زندگی می کنند اما می آیند در تهران کار می کنند.اگر آن جاده ساخته شود خیلی دور از ذهن نیست که بسیاری از تهرانی ها تصمیم بگیرند در مازندران زندگی کنند و در تهران کار کنند.یا نه فقط در مازندران بلکه در مسیر این جاده زندگی کنند.این جاده دقیقا از نقاطی رد می شود که خاصیت جنگلی دارد و از بکر ترین اکوسیستم های کشور است.
یک پدیده ای در کشور ما وجود دارد که کنار همه جاده های ما مناطق مسکونی بوجود آمده است پس دور از انتظار نسیت که کنار این جاده هم مناطق مسکونی گسترش پیدا کند.کنار همه جاده هایی که کشیده ایم این اتفاق افتاده است.بنابراین این جاده کمترین تاثیری که بر مازندران می گذارد این است که یک جمعیتی را به این استان اضافه می کند ،حمل و نقل را به شدت گسترش می دهد و همه آن ۴ متغیری را که اسم برده ام را تحت تاثیر قرار می دهد.همین الان غیر از آن متغیر ها ،از نیروی انتظامی استان بپرسید می بینید مشکلات متعددی دارند با ورود مواد مخدر، ورود مشروبات الکلی گسترش روابط غیر اخلاقی و فحشاء. خب اگر حجم توریست ها چند برابر بشود با این معضلات چکار خواهید کرد؟ آلودگی دریا را چکار می کنید؟چه برنامه ای برای کالای استراتژیک برنج خواهید داشت؟کسی هنوز پاسخی به اینها نداده است.
*شما اقدامی برای دریافت پاسخ این پرسش ها از مسئولان بلند پایه استان کرده اید؟
بله. در همایش بررسی مسائل اجتماعی مازندران معاونین استاندار وقت حضور داشتند.
چه سالی بود؟
سال ۸۸.
زمان آقای مهندس کریمی.
بله فکر می کنم آقای کریمی استاندار بودند. معاون اجتماعی ایشان حضور داشتند.آنجا عین همین ها را گفتم و نوشتم. مقالاتی هم در این خصوص در آن همایش چاپ شده است.عین این نکات را نوشتم ولی آنجا کسی پاسخ نداد.آن موقع در خصوص پالایشگاه مازندران این حرف ها را نوشتم.آن موقع معاون استاندار به من گفت :«شما لازم نیست گیر بدهید.
خود محیط زیست آخر گیر دادن است». این عین جمله ای ست که معاون استاندار گفت.یعنی این نهایت پاسخش بود.هنوز برای بحران های زیست محیطی استان راه حلی پیدا نشده. مگر برای زباله هایی که روزانه در این استان تولید می شود راه حلی پیدا شده که حالا یک دفعه بیاییم با یک تصمیم جمعیت استان را چند برابر کنیم؟
اما مسئولان بحث جذب توریست را به میان می کشند.
این مدل جذب توریست به معنای واقعی اش « آورده سرمایه » ندارد.شما گسترش توریست و بحث«آورده سرمایه » در مازندران را برای مثال با استانی مانند اردبیل، شهرستان سرعین مقایسه کنید.آنجا منجر به توسعه شده،سرمایه گزاری شده،ده ها هتل ساخته شده و واقعا یک فضای توریستی ایجاد شده است.ولی مازندران تبدیل به جایگاه دفن زباله های کشور شده است.مردم می آیند اینجا فقط جنگل را تخریب می کنند. دریا را آلوده می کنند.اینجا هتلداری خاصی هم نمی بینید.
آمار هم دارید در این خصوص؟
این آمارها را باید دانشکده های جهانگردی اینجا ارائه کنند.این ها را باید کسانی ارائه کنند که مدافع این طرح هستند.چون سیستمی وجود ندارد که بخواهد آنها را وادار به پاسخگویی کند پس به راحتی از کنار آن رد می شوند. هیچکس نیست که امروز نپذیرد که بزرگترین معضل استان مازندران بحث زباله است.
فکر می کنید دلیل این همه اصرار بر افتتاح هرچه سریعتر این پروژه چیست؟
واقعا نمی دانم. بعضی از مواقع فکر می کنم که به هر حال این ها یک چیزی را شروع کرده اند و می خواهند تمامش کنند.شاید یک سری سازمانها منافعی دارند. یک عده ای می خواهند اتوبان را بسازند تا زمین های اطرافش را بفروشند.یک عده برای وردی این اتوبان از تهران و خروجی اش از مازندران برای زمینهای اطرافش نقشه هایی دارند.مجتمع های مسکونی در نظر گرفته اند در اطرافش که بفروشند و خیلی از اتفاقات دیگر. وگرنه تا امروز کسی توضیح خاصی درباره اش نداده است.
در این مدت در بین تصمیم گیران کسی را دیده اید که دغدغه ای شبیه به دغدغه های شما داشته باشد؟
نه متاسفانه.من حتی با متخصصان بزرگ محیط زیست ایران صحبت کردم آنها هم نمی دانند توجیه بالایی ها در این خصوص چیست.در خصوص جنبه های اجتماعی قضیه هم همین الان برای مقابله با مشکلات ناشب از بحث توریست دهها مشکل دارند. اگر مشکلی نبود که همایش برگزار نمی کردند.همایش چالش های امنیتی اجنماعی.
خب این همایش ها که به خودی خود چیزی را نشان نداده.
نه. نه. نه. مشکل دارند.همین الان با توریست های فعلی ،با ورد مواد مخدرشان،با مصرف مشروبات الکلی شان با فساد و فحشایی که وجود دارد ،هزار و یک مشکل دارند.این را نتوانسته اند حل کنند.حالا اگر تعداد این توریست ها ۲ یا ۳ برابر شود چه می کنند؟شما بروید سراغ کارشناسان میراث فرهنگی ببینید همین مشکلات را دارند.این استان مازندران از نظر میراث فرهنگی و سایر مسائلش اهمیت دارد که متاسفانه زیر سایه جنگل و دریا و بطور کل طبیعتش پنهان شده است.حالا از آنطرف ما هم حق داریم که بپرسیم که بالاخره این اتوبان یک تاثیر منفی هم روی آنها دارد.آنها را چکارش می کنید؟همین الان هم جاده های استان ظرفیت حمل و نقل همین میزان را هم ندارد.این استان یک متر زمین بایر ندارد که بخواهیم با افزایش جاده ها بار ترافیکی را کاهش دهیم.من اصولا با ارائه آمار در این خصوص مشکل دارم. اما حداقلش اینها می توانند بیایند بگویند ما برای این مسائل برنامه ریزی کرده ایم و مشکلی پیش نمی آید.اما تا این لحظه که چیزی ندیدیم.