توضیح: این مقاله در مجله مهرنامه منتشر شده است.
طرح مسأله
بحث درباره انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ برای اهل علوم اجتماعی، گاه بیدرنگ مفهوم «پوپولیسم» را تداعی میکند. این تداعی بیسبب نیست و تحلیل معانی مختلف پوپولیسم و صورتهای آن یکی از بهترین راههای ممکن برای درک رخدادی است که در بهار و تابستان ۱۳۸۴ اتفاق افتاد و پس از آن هشت سال تداوم یافت. تلاش برای تحلیل این واقعه، راهی به سوی درک ویژگیهایی از جامعه و سیاست ایرانی است، و از اینرو تحلیل آن نه از جهت دوست داشتن یا نداشتن جریان سیاسی حاکمشده در آن سال، و نه از جهت مناقشه در ارزیابی پیآمدهای آن رخداد، بلکه از منظر تلاش برای شناخت ویژگیهای بنیادین جامعه و سیاست در ایران امروز اهمیت دارد. اصلاً مهم نیست که پدیدهای نظیر ظهور «محمود احمدینژاد» را دوست دارید یا ندارید، و دربارهاش چه قضاوتی دارید، بلکه مهم این است که بتوانید دریابید در بستر جامعه ایرانی چه چیزی نهفته است که ظهور آنچه را میپسندید یا نمیپسندید ممکن یا ناممکن میکند.
پوپولیسم: چارچوبی برای تحلیل
این نوشتار جای بحثی تفصیلی درباره ویژگیها، علل ظهور و پیآمدهای پوپولیسم نیست، و من صرفاً بر شرح و روایت پل تاگارت (۱۳۸۵) از این پدیده که البته جمعبندی دیدگاههای بسیاری از دیگر محققان است تکیه میکنم زیرا در شرح مختصر او درباره پوپولیسم ایدههایی بسیار فراتر از آنچه برای نوشتاری کوتاه لازم است میتوان یافت. قبل از شروع بحث باید تصریح کنم که منظور از پوپولیسم، صرفاً جمعی از شیوههای انجام کارها یا مواجهه با مسائل نیست، بلکه نظامی از مفاهیم و رویکردی نظری به جامعه و سیاست است که میتواند شیوههایی نیز متناسب با خود بیافریند. بنابراین پوپولیستها فقط به اعمالشان تعریف نمیشوند و شیوههایشان نیز یکسان نیست.
ادوارد شیلز معتقد بود پوپولیسم زمان بهوجود میآید که «مردم از نظم تحمیلی طبقه متمایز و دیرپای حاکم که انحصار قدرت، مالکیت و آموزش و فرهنگ را در اختیار دارد به ستوه آمده باشند. … طبعاً پوپولیسم از پایه و ریشه نسبت به گردانندگان این نهادها بیاعتماد است و آنها را نه تنها فاسد بلکه فاقد خرد و شعور میداند» (ص. ۲۳). از اینرو طبیعی است که پوپولیسم اعتقاد به «مردم» را جایگزین اعتقاد به نهادهایی میکند که چنین تصوری درخصوص آنها وجود دارد. برای خلق چنین تصویری نیز باید «مخالفخوانی» کرد.
درست است که شیلز از نظم تحمیلی طبقه متمایز سخن میگوید، اما تاریخ پوپولیسم نشان میدهد که ائتلافهای بینطبقهای نیز میتواند منشأ شکلگیری جنبشهای پوپولیستی باشد، بنابراین ضرورتی ندارد که نظم موجود ماهیت طبقاتی داشته باشد تا پوپولیسم زمینه بروز بیابد.
پیتر وایلز ۲۴ ویژگی برای پوپولیسم برشمرده که برخی از آنها برای درک صورتهایی از پوپولیسم بسیار مهماند: اخلاقزده، آگاهانه از خود تعریفهای گسیخته ارائه میدهد، ضدروشنفکر، ضدتثبیت، حامی دخالت دولت، مخالف نابرابری اجتماعی، طیف متنوعی از اقشار را در بر میگیرد (ص. ۳۰). و آیزایا برلین در وصف آن گفته است «ویژگی پوپولیسم غیرسیاسی بودن آن است به این معنا که به نهادهای سیاسی علاقهمند نیست. … طرفدار بازگشت مردم به شرایط طبیعی و خودجوش است، یعنی همان چیزی که پیش از آنکه دستخوش گونهای فروپاشی معنوی شوند تعلق داشتند.» (ص. ۳۱)
پوپولیسم به قول مارگارت کنووان سبکی از سیاست است که از ابهام موجود در معنای «مردم» بهرهبرداری میکند (ص. ۳۶). وی سپس هفت نوع از این پدیده را از هم متمایز میسازد و درخصوص همه آنها میگوید: «تنها مضمون مشترک این هفت نوع پوپولیسم خطاب قرار دادن مردم و بیاعتمادی به نخبگان است.» (ص. ۳۷) بیش از هر چیز تعداد مردم برای پوپولیستها مهم است از اینرو کثیر بودن مردم را بر متکثر بودن آنها ترجیح میدهند. از نظر آنها اکثریت خاموشی وجود دارد که یکدست است، گرایش سیاسی ندارند و فقط به دست نخبگان نادیده گرفته شده یا به مصیبت کشانده شدهاند. پوپولیستها از یکدست جلوه دادن مردم و حمله به نخبگان، هویت کسب میکنند. نخبگان همان کسانی هستند که یکدستی مردم را نادیده میگیرند.
پوپولیسم را در سخنرانی پرشور دیوید ایگناتیوس منتخب «حزب مردم» آمریکا در سال ۱۸۹۲ برای کاندیداتوری ریاست جمهوری میتوان درک کرد: «در اینجا در میان ملتی گرد آمدهایم که در آستانه ویرانی اخلاقی، سیاسی و مادی قرار دارد. فساد بر صندوقهای رأی، قانونگزاران و کنگره حاکم است و حتی بر پوست خز لباس هیأت قضات سایه افکنده است. … مردم گمراه شدهاند. … از زهدان پربار بیعدالتی دولت دو طبقه بزرگ را پروراندهایم – خانه به دوشان و میلیونرها. … یک ربع قرن شاهد مبارزات دو حزب بزرگ سیاسی بر سر قدرت و غنائم بودهایم، حال آنکه در حق مردم رنجدیده بیعدالتیهای فاجعهباری صورت گرفته است. … میکوشیم دولت جمهوری را به مردم عادی بازگردانیم.» (ص. ۴۵) و البته پوپولیسم میتواند در دل بحران اقتصادی واقعی که فقر و مصیبت به بار میآورد ظهور کند و بروز خوان پرون در آرژانتین نمونهای از این شرایط بروز است.
پوپولیسم تصوری ساده از عدالت ارائه میکند و بیش از عقل بر عاطفه تأکید میکند. خوان پرون درخصوص پرونیسم گفته است «پرونیسم انسانگرایی در عمل است … بر اساس دکترین اقتصاد اجتماعی آن … ثروت کشور … میتواند به نحوی عادلانه میان کسانی تقسیم شود که با تلاش خود آنرا پدید آوردهاند. … پرونیسم موضوعی عاطفی و نه عقلانی است.» (ص. ۱۰۳) همچنین به قول تاگارت «جذبه پرون تا حدی از اعتقاد دموکراتیکاش به اینکه مظهر اراده مردم است ناشی میشد.» (همان).
بیاعتمادی پوپولیستها به نهادهای سیاسی گاه ایشان را طالب دموکراسی مستقیم میکند، ولی در هر حالت با نهادهای نمایندگی مشکل جدی دارند، هر چند از همین نهادها برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند. پوپولیسم از پیچیدگیهای نهادهای سیاسی و فرایندهای آنها تبری میجوید و هدفش «ایجاد سیاستهایی شفاف و صریح است. امور سیاسی باید تجسم خرد مردمان ساده و بنابراین باید ساده و صریح باشد.» (ص. ۱۷۳) از این جهت حتی میتوان ادعا کرد بروز پوپولیسم نشانه بیماری نهادهای نمایندگی نیز هست.
انتخابات سال ۱۳۸۴ و پوپولیسم
شرح ارائهشده از پوپولیسم ما را قادر میسازد تا چند ویژگی برای شرایط ظهور و همچنین رفتارهای پوپولیستی برشماریم.
- بروز بحران واقعی در اقتصاد به نحوی که فلاکت، تبعیض و فساد واقعاً فراگیر باشد، و توانایی گروهی برای بازنمایی خاصی از این وضعیت.
- توانایی کسانی برای بحرانی نشان دادن وضعیت حتی وقتی واقعیت فقر، فساد و تبعیض شدید نیست.
- ناکارآمدی نهادهای نمایندگی برای ارائه راهکارهایی که تودهها را راضی کند.
- بیاعتمادی به نخبگان و نهادهایی که ایشان هدایت میکنند.
- پیچیدگیهایی که جامعه قادر به درک چرایی ضرورتشان نیست؛ و علیرغم وجودشان وضعیت مطلوب نیست. تلاش برای سادهسازیهایی که سیاست و مشارکت سیاسی را برای تودهها امکانپذیر میسازد.
- فقدان تکثر به نحوی که پیوند برقرار کردن میان تودههای مردم امکانپذیر است. در چنین وضعیتی، بهکار بردن ابهامآمیز واژه «مردم» امکانپذیر است.
- پوپولیسم ویژگی وضعیتی است که میتوان به جای عقل، عاطفه و احساس مردم را مخاطب قرار داد.
همین هفت ویژگی برای تحلیل حاضر بینشهای زیادی در بر دارد. ترکیبی از شش ویژگی فوق میتواند بروز پوپولیسم را امکانپذیر سازد. جالب اینکه پوپولیستها در زمان خیزش و در تداوم روندشان به انحاء مختلف بر واقعیتهای اجتماعی سازگار با این ویژگیها تأکید کرده و با توجه به آنها رفتار میکنند.
انتخابات سال ۱۳۸۴ نمونهای از شرایط بروز و تداوم پوپولیسم است. اما به گمان من باید بیش از هر چیز بر عنصر «بیاعتمادی به نخبگان» به عنوان علت اصلی بروز پوپولیسم در آن دوران اشاره کرد. مردم ایران پس از اعتماد به نخبهگراترین دولتی که تا آن زمان وجود داشته است – دولت سیدمحمد خاتمی – به تدریج خود را در چنبرهای از محقق نشدن آرزوها، تصویری که از فساد ساخته شده است (دستگیری شهرام جزایری و …)، و همچنین واقعیت قریب ۱۰ میلیون فقیری یافتهاند که به واقع از فرایند توسعه اقتصادی محقق شده در هشت سال حاکمیت اصلاحطلبان بهره کافی نبردهاند.
شدت منازعات سیاسی به حدی هست که ناکارآمدی و محقق نشدن مطلوبها را بتوان به آن منسوب کردن و خواستار راهکار جدیدی شد. این راهکار به عوض پیچیدگیهایی که گفتمان دموکراتیکسازی اصلاحطلبان ارائه میکند، میتواند به اندازهای ساده باشد که همه بتوانند از پس درک آن برآیند. در جامعهای که ناکارآمدی به حدی شود که مردم بگویند «همه سر و ته یک کرباس هستند» زمینه بروز پوپولیسم آماده میشود.
آمارها کمک میکنند تا ادراک بهتری از شرایط آن زمان برسیم. در آبان ۱۳۸۴ در قالب پیمایش ملی فرهنگ سیاسی مردم ایران، از مردم سؤالاتی پرسیده شده است (ایسپا، ۱۳۸۵، صص. ۱۲۹-۱۲۵). بیاعتمادی به نخبگان را در این سؤالات به آشکارترین وجه میتوان دید. جدول شماره ۱ پاسخهای مردم به سؤالات مرتبط با اعتماد به نخبگان را میتوان مشاهده کرد.
جدول ۱. نظر مردم درباره اعتماد به نخبگان سیاسی
کاملا
موافق |
موافق | مردد | مخالف | کاملاً
مخالف |
نمیدانم | |
اغلبمسئولینجمهوریاسلامیدرزمینهکارخودمتخصصهستند | ۲.۹ | ۲۷.۲ | ۱۵.۶ | ۳۱ | ۱۲.۶ | ۱۰.۷ |
بیشترمسئولینآنقدرباتجربههستندکهبتوانندوظایفخودرادرستانجامدهند | ۳.۱ | ۲۸.۷ | ۱۹.۴ | ۳۰.۱ | ۹.۳ | ۹.۳ |
مسئولینکشوربهاندازهکافینسبتبهمردماحساسوظیفهمیکنند | ۲.۶ | ۲۲.۴ | ۲۰.۸ | ۳۰.۸ | ۱۵ | ۸.۴ |
اکثرمسئولیننظام،حرفوعملشانیکیاست | ۱.۶ | ۱۳.۴ | ۱۷.۱ | ۳۷.۶ | ۲۱.۱ | ۹.۲ |
خ.زیاد | زیاد | متوسط | کم | خ.کم | ||
سطح کلی اعتماد به مسئولان | ۲.۵ | ۲۱.۲ | ۲۶.۸ | ۳۱.۸ | ۱۷.۷ |
مجموع آنها که در شمار کسانی قرار میگیرند که اعتمادشان به نخبگان زیاد بوده ۲۳.۷ درصد است و در مقابل ۴۹.۵ درصد (به غیر از آنها که مردد بودهاند) در شمار کسانی قرار داشتهاند که به نخبگان سیاسی اعتماد نداشتهاند.
جدول ۱. نگرش مردم به سیاستمداران
کاملا
موافق |
موافق | مردد | مخالف | کاملاً
مخالف |
نمیدانم | |
درایران،سیاستمدارانبهمردمدروغنمیگویند | ۱.۶ | ۱۳ | ۱۷.۵ | ۳۷.۱ | ۱۷.۴ | ۱۳.۳ |
سیاستمدارانایرانیدرراهخدمتبهمردمقدمبرمیدارند | ۱.۹ | ۲۵.۱ | ۲۵.۵ | ۲۵.۶ | ۱۰.۶ | ۱۱.۴ |
اغلبسیاستمدارانآدمهایسالمودرستکاریهستند | ۲.۲ | ۲۴.۹ | ۲۴ | ۲۵ | ۱۰.۶ | ۱۳.۴ |
خ.مثبت | مثبت | بینابین | منفی | خ.منفی | ||
نگرش به سیاستمداران | ۱.۷ | ۱۷.۵ | ۴۰.۸ | ۲۵.۴ | ۱۴.۵ |
فضای کلی جامعه ایرانی در سال ۱۳۸۴ مملو از بیاعتمادی به نخبگان سیاسی و نگرش منفی به سیاستمداران بوده است. در فضای فرهنگ سیاسی جامعه ایرانی که احساس بی قدرتی و ناتوانی از درک فرایندهای سیاسی غلبه دارد، و در فضای بیاعتمادی به نخبگان و سیاستمداران، فردی بروز میکند که پیشینه مشخص سیاسی برای مردم ندارد، و انتسابش به هر یک از دو جناح اصلی دشوار مینماید، و با کاندیداهای هر دو جناح رقابت میکند. او درباره فقر، تبعیض، فساد و پیچیدگیهایی که مانع بروز اراده مردم هستند سخن میگوید. وی بعدها نیز کوشید این سادگی را ایجاد کند: حذف برخی نهادهای بوروکراتیک، کاستن از ردیفهای بودجه و این ادعا که بودجه باید به سادگی در دسترس فهم هر ایرانی باشد، و متوسل شدن به مفهوم مبهم مردم، در گفتمان وی تداوم یافت.
رفتارهایی که بعدها در دوران تصدی سمت ریاست جمهوری به شدت بر آنها تأکید و نهادینه شدند، نمودهایی از بیاعتمادی به نخبگان و نهادهای سیستم هستند. رئیسجمهور برآمده از انتخابات سوم تیر ۱۳۸۴، در مواضع مختلف بر نخبگان – نه فقط سیاسی – بلکه روشنفکران تاخت، نهادهای بوروکراتیک را که جایگاه استقرار نخبگان بودند تضعیف کرد، و سازوکارهای ارتباط مستقیم با مردم برقرار ساخت. دریافت نامههای مردمینمودی از همین «نخبه و نهاد»ستیزی بود که بر بستر نگرشهای نهادینه شده جامعه ایرانی، کاملاً معنادار و مقبول بودند. وی مهمترین جلوه نهادهای نمایندگی یعنی مجلس را قابل اعتنا نمیدانست و از دیر تحویل دادن قانون بودجه تا حمله به نمایندگان و رئیس آن پیش رفت. آخرین اقدام جنجالی وی در صحن مجلس، جلوهای از تلاش بیوقفه برای بیاعتبار کردن نهاد نمایندگی بود.
محمود احمدینژاد احساسات و عواطف را هدف قرار میداد و آشکارا سخنانی میگفت که منتقدانش غیرمنطقی و غیرعاقلانه میپنداشتند، اما این اساس پوپولیسم است. پوپولیستها میکوشند راهکارهایی ارائه کنند که از دل نظم موجود بیرون نیامدهاند، و تواناییهایی را به سازوکارهای بیرون از نظم موجود نسبت میدهند که میزان عجیب بودن آنها تعیینکننده قدرت آنها نیز هست. این راهکارها، گزارهها و دستآوردها که از زبان رهبر پوپولیسم بیان میشود، عظیم پنداشته شده و در عین حال از مکانیسمی ساده حاصل شده یا میشوند. در چنین برداشتی است که توزیع عادلانه، بسیار سادهتر از ایجاد ترتیبات لازم برای تقویت تولید جهت رسیدن به عدالت ناشی از رشد اقتصادی عادلانه است. همه چیز سادهسازی میشود.
البته پوپولیسم رئیس دولتهای نهم و دهم، با گونههای شناختهشده قرن نوزدهمی پوپولیسم تفاوتهایی دارد. برای مثال، پوپولیستها ممکن است انزواطلب باشند کما اینکه نمونههایی در آمریکای شمالی و جنوبی همین ویژگی را نشان میدهند، ولی وی فعالانه در فضای سیاست خارجی عمل میکرد و در شمار معدود پوپولیستهایی است که داعیههای جهانی داشتهاند. گونههای دیگر معمولاً منافع مردم خود را مهمتر از آن میدانند که با مداخله در جهان این منافع را به خطر بیندازند. پوپولیسم او همچنین رنگ و لعاب شدید مذهبی داشت که در نمونههای دیگر کمتر به چشم خورده است.
نگاهی به آینده
آیا محمود احمدینژاد پایگاه اجتماعی درخوری دارد تا دوباره به سیاست بازگردد؟ به دلایل تجربی و نظری میتوان برای پوپولیستها بخت بازگشت قائل شد، البته سازوکارهای سیاسی خاصی در ایران برقرار است که میتواند مانع ورود او شود. پوپولیستها اغلب دوران خود را با ضعف اقتصادی و گسترش مصیبتهایی که وعده رفع آنها را میدهند به پایان بردهاند. میراث اقتصادی کسانی نظیر خوان پرون در آرژانتین همین نکته را نشان میدهد. اما به یاد داشته باشیم که خوان پرون، پوپولیستی که نماد پوپولیسم آمریکای لاتین است، وقتی در میانه دهه ۱۹۷۰ بعد از ۱۸ سال تبعید به کشورش بازگشت، با استقبال مردمی مواجه و دوباره به سمت ریاست جمهوری انتخاب شد، در حالی که سایه اقتدارگرایی شبهفاشیستی وی و اثرات سیاستهای اقتصادیاش در آرژانتین دهه ۱۹۷۰ و حتی به عقیده برخی تا امروز احساس میشود.
فراتر از اینها پوپولیستها میتوانند در هیئت آدمهای مختلف ظهور کنند. تشدید بیاعتمادی به نهادهاو فرایندهای نمایندگی، ناکارآمدی بوروکراسی که مردم را ناامید میکند، و فراگیر شدن تصویر فساد، تبعیض و فقر، زمینه مستعدی برای خیزش پوپولیستها ایجاد میکند. جامعهای که در آن شفافیت اندک باشد و اطلاعات مربوط به پیچیدگی مسائلی که نظام اجتماعی با آنها مواجه است به انحا مختلف از مردم پنهان نگاه داشته شود، مستعد مسحور شدن در برابر راهحلهای سادهای است که پوپولیستها ارائه میکنند.
جامعهای که حد پیچیدگی مشکلات، تاریخ پیدایش آنها، و افقهای زمانی لازم برای تحلیل و حل مسائل را با شفافیت ارائه نمیکند، و نهادهای موجود را ناکارآمد جلوه میدهد یا واقعاً ناکارآمد هستند، مستعد پذیرش پوپولیستهاست. آنها همواره در لباس سادهزیستی و همشکل شدن با تودهها ظاهر نمیشوند. پوپولیستهای شیک و ثروتمند هم امکانپذیرند زیرا پوپولیسم اساساً نوع خاصی از رفتار نیست، بلکه صورتی از اندیشه و مواجهه با امر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. آنها مایلاند از پیچیدگیهای ساختاری بگذرند و دستآوردهایی را درکوتاهمدت و بدون دغدغه پایداری آنچه ارائه میکنند به مردم تحویل دهند.
اعتماد نهادی و سرمایه اجتماعی نهادهای نمایندگی، به علاوه کارآمدی بوروکراسی، بیشترین تأثیر را بر ممانعت از بازگشت پوپولیسم دارند. شفافیت اطلاعات و گفتوگوی اجتماعی درباره عمق بحرانهایی که جامعه با آنها روبهروست، کاوش درباره علل ساختاری بروز بحرانها، و قادر ساختن رأیدهندگان بر درک ظرائف بهبود وضعیت، توانایی مقابله با پوپولیسم را ارتقا میدهد.
برای مقابله با پوپولیسم، باید پیچیدگی این پدیده را درک کرد. تکیه کردن بر حافظه تاریخی مردمی که از پوپولیسم ضربه خوردهاند، سستترین کاری است که میتوان در پیش گرفت. پوپولیسم همزاد ناکارآمدی نهادهای نمایندگی و بوروکراتیک است.
منابع
تاگارت، پل. (۱۳۸۵) پوپولیسم. ترجمه حسن مرتضوی. انتشارات آشیان.
ایسپا. (۱۳۸۵) پیمایش ملی فرهنگ سیاسی مردم ایران. انتشارات مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران.